سلام به همه خوبین ؟

منم خوبم البته اگه بذارن خوبم.

امروز عصری دیدم بابای عزیز و گرامی تشریف بردن حمام اومدن بیرون حسابی به خودشون رسیدن – فکر نکنین اولین بارش بوده ها دیگه هر کی ندونه دختر خاله های عزیز لیلا ایمان زهرا که میان اینجا میدونن بابای من خیلی به تیپش اهمیت میده حالا بگذریم- بش گفتم خیره آقای ... کجا بسلامتی؟ چشم خانومتو دور دیدی شیطونی میکنی؟

گفت والا حوصلم سر رفته میخوام برم بیرون گفتم پس من چکاره هستم منم میام.

گفت پس حلاضر شو بریم جای همتون خالی کلی ول گشتیم من و بابا و محمد. یهو یادمون اومد که شام نداریم برا همین تصمیم گرفتیم بریم یه مطعمی جائی غذا بخوریم . منو رو که جلومون گذاشتن من که هیچی ازش سر در نیاوردم ترجیح دادم سیب زمینی و سالاد بخورم اما بابا و محمد دو تا غذا انتخاب کردن که اصلا من اسمشون تو ذهنم نمونده از بس بی ریخت بودن که دیگه ترجیح دادم اصلا نیگاشون نکنم خلاصه حرف من اینه این رستورانا که خودشونم نمی دونن معنی اسم غذا شون چیه چرا این اسمای مسخره رو می ذارن رو غذاهاشون؟

حالا امشب من آبروریزی نکردم یادمه پارسال برا اولین بار رفته بودیم هتل پارس با دوستام یه چیزی حدود بیست نفری می شدیم تولد سحر بود این لوسم که تازه نامزد کرده بود – دوستای من اوصولا اول عروسی می کنن بعد نامزد می شن- نامزد گرامی که حمید خان باشن ما رو بردن هتل پارس بستنی خوری منو رو که گذاشتن جلومون من که خوبه هیچ کدوممون ازش سر در نیاوردیم من وقتی از چیزی سر در نیارم اوصولا ترجیح می دم اصلا استفاده نکنم در ضمن کسی هم نبود که بخوام براش کلاس بذارم برا همین از وسط بستنی ها فقط شکولاتی رو می شناختم پس همونو انتخاب کردم اما بقیه که با دوست پسراشون بودن – بخونید نامزداشون که اینا همشون در مواقع لزوم الهام می شن- شروع کردن به چیزای اجق وجق سفارش دادن آقا من پسرا رو نمی دونستم اما میدونستم که حداقل دوستای خودم که اینا رو سفارش داده بودن اصلا تا حالا اسمشونم نشنیدن مثل خودم برا همین در کمال پر روئی به گارسونه گفتم خانوم بی زحمت اینا رو که میاری اسمشونم روشون اتیکت کن زنه که خندش گرفته بود رفتش وقتی که اومد گذاشت رومیز ین بچه ها داشت دعوا می شد منم گارسونه رو صدا زدم گفتم مگه من نگفتم روشون اتیکت بزن وای همه بچه ها سرخ شده بودن منم که عین خیالم نبود ستنی خودمو برداشتم شروع به خوردن کردم چون بستنی من مشخص بود چیه گارسونه هم گفت خوب هر کس بگه چی سفارش داده تا بذارم جلوش خلاصه گذشت اما دیگه دوستام توبه کردن که منو ببرن جائی .

ولی خودمونیم این اسما معنی شون چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 هر کس که میدونه بگه ممنونش میشم.

فعلا

خوش باشید

الهام

نظرات 22 + ارسال نظر
مدیر مسئول دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.saridaily.blogsky.com

مطالب بروز شده:شعرآقا پلیس_بچه بسیجی_شعر جدید یار دبستانی من_کاریکاتور از گروه فشار_فرهنگ لغت گروه فشار____________________بزودی متن سعید عسگر =عشق+2) (نوشته های مدیر مسئول هر هفته تغییر خواهد کرد

روزنگار دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:05 ب.ظ http://roozngar.blogsky.com

وبلاگی قشنگ با متنی روزانه !!
لیست لینکات خیلی زیاده ولی یه نفر توش نیست !!!
اون کیه ؟

امیدوارم بعد از خوندن مطالب وبلاگم ...

حامد دوشنبه 9 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:37 ب.ظ

سلام کاشکی خودت هم مثل بابات بودی بچه باز بی ظرفیت شدی تو خدا بگم چکارت کنه

سحر خانم و آقا حمید سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:36 ق.ظ

سلام الهام خانوم واقعا دست شما درد نکنه واقعا که خانووم

شهریار(زندانی زمان) سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:36 ق.ظ http://shahriar.blogsky.com

باشه من هر چی بلدم را واست توضیح می دهم
۱)پیتزا:کش لقمه .که دارا ی انواع مختلف می باشد
۲)چیزبرگر:همون همبرگر یک کمی لوس تر
۳)هات داگ:بابای سوسیس
۴)دوبل برگر:همون همبرگر ولی دوقلوش
۵)ژامبون:کالباس از نگاهی دیگر
دیگه چی بگم واست من سختاشو گفتم چیز دیگه ای هم می خواهی بگو واست توضیح بدهم منم هم لنگه ی اون دوستاتم(شکلک خنده)

بیلیارد سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 03:49 ق.ظ http://bilyard.persianblog.com

سلام.خوبی عزیزم.مرسی که سر زدی.من همینجا هستم.زیر سایه شما.راستی با بابا بیرون وفتن کلی حال می ده....

حمیده(دختر اردیبهشتی) سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:02 ق.ظ http://14202.persianblog.com

سلام الهام جونم. منم باهات موافقم. راستی الان اینقدر بستنی شکلاتی می خوام که نگوووووووووووووووو. از بابت لینکم ممنونم. به زودی لینکتو اضافه میکنم.

مهدی سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:19 ق.ظ http://mdn110.persianblog.com

سلام متنات خیلی بامزه استراستی فرمو برات می فرستم فکر کنم ایمیلتو نداشتم برای همین معذرت موفق و پیروز باشی مهدی

مسعود سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 10:19 ق.ظ http://3tadoost.blogsky.com

سلام

میگم میای باباهامون را با هم عوض کنیم ؟؟؟ D:

وقت کردی یه سری هم به سه تا دوست بزن (;

موفق باشی و بای ...

ممد آقا سه‌شنبه 10 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:39 ب.ظ http://wWw.RoOrO.cOm

مطعم؟ افا علیچ!

سمیرا و مریم و مهتاب و مرجان و فرزان چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ق.ظ

الهام بدجنس ما که هر جا بخوایم بریم اولین نفر به تو میگیم خیلی لوسی

سوشیانت چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:40 ق.ظ http://zemestanast.persianblog.com

کاش می شد مهربانتر می شدیم
از کتاب زندگی
شعر دل را ما هم از بر می شدیم

سلام
من خیلی اتفاقی بلاگتو دیدم
زیبا بود
خوشحال می شم بهم سر بزنی

*صابر*(میتونیم بگیم...) چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:00 ق.ظ http://HotHot.blogsky.com

سلان نلیکم.ببخشید چند شب مزاحم نشدم.موضوع امشبت که ترکید ولی اگر تو نظرای قبلی توجه کرده باشی اولین نفر یه نفر بود که فقط ستاره زده بود..اون من بودم.منتها اومدم دوباره واز کنم هیچ رقمه واز نمیشد..حالا به هرصورت ببخشید........

پیچک چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:54 ق.ظ http://peechak.blogsky.com

نمی دانم که میدانی حالم خراب است و خسته از هرچه نظر دادن یا نه ولی به هر حال مارا غمی نیست جز دوری یار دبستانی من با تو منو یار منی که دل به هر که بستم جز عشق چیزی ندیدم یاهاهههه ها هه هو هلا توان همه عاشقان در میهن بستنی میهن تهیه شده از شیر تازه گاو

حسام چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:21 ق.ظ

سلام الهام یک انتقاد بلوگ خیلی خوبی داری ولی متالبت خیلی طولانی امید وارم موفق باشی راستی من یک مدت حامد رو ندیدم امد سلام منو بهش برسون

اصغر چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:31 ق.ظ http://as110.persianblog.com

سلام دوست عزیز

از بلاگ دیگری به شما رسیدم خیلی خوش باشی از این روزهات استفاده بکن



امروز را که در انی غنیمت شمرید ....که شاید نرسید به فردای دگر


خدا نگهدار

علی چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 09:26 ق.ظ http://shabshekan.persianblog.com

محبوبه گلی بود که در ابتدای بهار زندگی پرپر شد. امیدوارم برای مهرانه دیر نشود .آرزوهای کمرنگ ۱۹سالگی مهرانه فقط در برگهای سفید دفتر نقاشیش جان میگیرد .در گذر از لحظه های پر از اضطراب و نگرانی... در جدالی نابرابر با دردها و رنجهایی که در تمامی بهار های زندگیش حضور داشته اند.... مهرانه به دستان معجزه گر تو احتیاج دارد و من به دستان معجزه گر تو ایمان دارم... به دیدارش بیا قبل از آنکه خیلی دیر شود.
یادت باشد روزی‌ همه‌ متعلق‌ به‌ جهان‌ مردگان‌ خواهیم‌ بود. اما می‌پنداریم‌ می‌توانیم‌ از دام‌ مرگ‌ بگریزیم‌.همیشه‌ از آینده‌ می‌ترسیم‌. اما وقتی‌ چشم‌ بر دنیا می‌بندیم‌ هر آنچه‌ را داشتیم‌ جا می‌گذاریم‌ و با دست‌های‌ خالی‌ می‌رویم‌. اگر غافل‌ نبودیم‌. امروز شاید نگاه‌ «محبوبه‌» با ما بود. استفاده از گزارش وبلاگ شب شکن حتی بدون ذکر منبع هم ایرادی ندارد .

ک پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:03 ق.ظ http://seyahosapid.blogsky.com

یا بصیر
با سلام وبلاگ سما بسیار زیبا هست

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 11:49 ق.ظ

گربه قرمز پنج‌شنبه 12 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 01:51 ب.ظ http://redcat.persianblog.com

عجب حالی داد بستنی شکلاتی ، من فقط اینا رو بلدم غذاهای خانگی : ماست ، استخون و ... ، غذاهای بیرونی ماهی و اگه رستوران محلی باشه توش موشم پیدا میشه ، دسر هم شکلات میخورم ، تا بعد

امید آزادی جمعه 13 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 02:10 ق.ظ http://azady1382.persianblog.com

پسر ایرونی (شایان) شنبه 28 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 06:36 ق.ظ


Salam Elham khanoom
Kheili ghashang neveshti
Vaghean matalebet ye jooriye kea dam ehsas mikone tooye oon lahze oonja boode va khodesh naghshe avalo dare
Omivaram ke movafagh bashi
Shayan
m

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد